Rᴇᴘʟᴀᴄᴇ?...
By Diyaan93
9.9K
1.9K
168
  • Romance
  • angst
  • boyxboy
  • dram
  • exo
  • exofanfic
  • farsi
  • kai
  • kaihun
  • lgbt
  • persian
  • romance
  • sehun
  • sekai
  • اکسو
  • درام
  • رمنس
  • سهون
  • سکای
  • فنفیک
  • کای

Description

‌‍ 💠̶C̶̶ᴏ̶̶ᴜ̶̶ᴘ̶̶ʟ̶̶ᴇ̶̶s̶ : ‌sᴇᴋᴀɪ🔹ʜᴜɴʜᴀɴ🔹ᴋʀɪsʜᴀɴ 💠̶G̶̶ᴇ̶̶ɴ̶̶ʀ̶̶ᴇ̶̶ ̶: ʀᴏᴍᴀɴᴄᴇ🔸ᴅʀᴀᴍ🔸ᴀɴɢsᴛ 📜یک سال تمام بوسیدمش تا راضی شد باهام بخوابه. من گی نبودم اما عاشق اون شده بودم. 1سال بهم فرصت داد تا پشیمون بشم اما حس من به اون خیلی عمیق تر از این بود که بخوام برای چندثانیه درد، بیخیالش بشم. اون مجسمه ی سنگی و بی روح، برای من مثل یه فرشته ی نگهبان بود. برام میخندید، من رو میخندوند و گاهی باهام شوخی میکرد. هرچند خیلی کم. کنترلم میکرد، برام تصمیم میگرفت، باعث دردم میشد، مردونگیم زیر سوال میرفت اما من، همچنان دیوانه وار عاشقش بودم. با تموم این ها من چطور میتونستم مدام باخودم تکرار نکنم که: اون...چرا ترکش کرد...؟؟ و در آخر بعد از 14ماه هنوز به هیچ نتیجه ای نرسیده باشم.

Rᴇᴘʟᴀᴄᴇᴍᴇɴᴛ🎨Sᴇᴋᴀɪ🎨①

Continue Reading on Wattpad
Rᴇᴘʟ...
by Diyaan93
9.9K
1.9K
168
Wattpad