Start Reading
Description
فرمانده پارک اجبارا با فاحشهای به اسم بکهیون آشنا میشه که این پسر شباهت زیادی به گذشتهی رازآلود خودش داره. اما بکهیون کینه بزرگی نسبت به پسر فرمانده داره پس برای انتقام و تسویه حساب، پاشو به رختخواب فرمانده پارک میزاره تا بتونه همسر فرمانده بانو سانهی و پسر فرمانده پارک سهون رو ملاقات کنه، چون کسایی که باعث حال امروزش شدن، اون مادر و پسر پست فطرتن. بکهیون وقتی داشت زیر اربابش که اونو برای انتقام ترقیب میکرد ناله میکرد، قسم خورد بین عشق و انتقام یکیو انتخاب کنه و عواقبشم بپذیره... 𖤐⃟ 🎋Fɪᴄ: Tʀᴀɪᴛᴏʀᴏᴜs Pʀᴏsᴛɪᴛᴜᴇ 𖤐⃟🎋Gᴇɴʀᴇ: Hɪsᴛᴏʀʏ, Dʀᴀᴍ, Rᴏᴍᴀɴᴄᴇ, Tʜʀɪʟʟᴇʀ 𖤐⃟🎋Cᴏᴜᴘʟᴇ: CʜᴀɴBᴀᴇᴋ, HᴜɴHᴀɴ مقدمه رو بخونید.
مقدمه
Continue Reading on Wattpad