Asemoon
By asemuon
920
198
97
  • Short Story
  • asemoon
  • cry
  • real
  • sad
  • shortstory
  • آسمون
  • خاطرات
  • دروغ
  • دفتر
  • زندگينامه
  • فراموشى
  • مرگ
  • مينا
  • يادداشت

Description

[ مامانم عاشق سكوت كنار رودخونه و خيره شدن به آسمون و ابراش بود ، قبل از من! ] • • • • • • • • • • • • • • • • ❌80٪؜ مطالب و نوشته ها واقعى و مربوط به زندگى شخصى خود نويسنده ميباشد!❌

"يادداشت اول"

Continue Reading on Wattpad
Asemoon
by asemuon
920
198
97
Wattpad