Description
•[تجربه یک زندگی با دوران کودکی جنجال برانگیز قطعا چیزی نیست که همه ازش لذت ببرن!🃏 هیچوقت اون انتظاری که از زندگی داریم رو شاهد نمیشیم چون زندگی در عین ساده به نظر رسیدنش پیچیدس، مثل منطقه هزاره میمونه که درگیرش شدی و برای خلاص شدن ازش باید اونقدر زجر های وحشتناکی رو تحمیل بشی تا شاید نجات پیدا کنی!🔻 وقتی یک غده ای توی این زندگی بدون تجربه بهترین خاطرات زندگیت توی وجودت لونه میکنه اونجاست که همه چی به نظرت بی معنی میاد، و خیلی خوب میفهمی اون دیگه زندگی نیست بلکه جهنمی بیش نیست، جهنمی که به جای این که راه نجات داشته باشی تو باطلاقش بیشتر غرق میشی]🀄️ _______ هميشه وقتي بچه بودم مامانم از هيولا ها ميگفت...🃏 هميشه منو ازشون ميترسوند و ميگفت اونا وحشين! خطرناكن...!قلب ندارن... سر و تهشون همش يه موجود كثيفه كه از دهنش خون ميچكه اما هيولايي كه من ميشناسم قلب داره... قلبش سنگي نيست در عوض يخ زده...يخ زده تا ديگه دردو حس نكنه...هيولاي من زخم خوردس...هيولاي من هيولا نيست... يه انسانه...♥️ شايد يونگي هم جز هزارا يا ميليارد ها انسان هايي باشه كه با HIV زندگي ميكنن... و اين باعث شده به يه هيولا تبديل شه....🃏☠️ يه هيولا نميدونه بايد به صداي قلبش گوش بده يا منتظر تموم شدن عمر كوتاهش باشه ژانر:اگنست، هپي اند،