غمگین Stories

Refine by tag:
غمگین
WpAddعاشقانه
WpAddانگست
WpAddهوسوک
WpAddفیک
WpAddیونگی
WpAddromance
غمگین
WpAddعاشقانه
WpAddانگست
WpAddهوسوک
WpAddفیک
WpAddیونگی
WpAddromance

30 Stories

  • وقتی رسیدی که شکسته بودم by wangyibooxiao
    wangyibooxiao
    • WpView
      Reads 49,715
    • WpPart
      Parts 101
    اون ها پدر و مادر نبودند ابزاری برای شکنجه دادن بودند اون فقط منتظر یک ناجی بود... اون مرد وقتی رسید که پسر شکسته بود
  • April by una235
    una235
    • WpView
      Reads 263
    • WpPart
      Parts 12
    آنها در ماه آوریل با هم آشنا شدند - ماهی که نوید عشق و درد را می‌داد. بین دوستی و احساسات ممنوعه، قلب هایی که به یک راز تبدیل می‌شوند. اما وقتی سرنوشت شروع به از بین بردن همه چیز می‌کند، عشق هم دلیل زندگی آنها می‌شود... و هم دلیل از هم پاشیدن
  • 🥟𝑭𝒓𝒐𝒛𝒆𝒏 𝑫𝒖𝒎𝒑𝒍𝒊𝒏𝒈𝒔🥟 by wangyibooxiao
    wangyibooxiao
    • WpView
      Reads 134
    • WpPart
      Parts 1
    _⁠_⁠_⁠_⁠_⁠_⁠_⁠_⁠_⁠_⁠_⁠_⁠_⁠_⁠_⁠_⁠_⁠_ 🥟𝑭𝒓𝒐𝒛𝒆𝒏 𝑫𝒖𝒎𝒑𝒍𝒊𝒏𝒈𝒔🥟 𝑇𝑦𝑝𝑒: 𝑍ℎ𝑎𝑛_𝑇𝑜𝑝 𝐺𝑒𝑛𝑟𝑒: 𝐴𝑛𝑔𝑠𝑡, 𝑅𝑜𝑚𝑎𝑛𝑐𝑒 _⁠_⁠_⁠_⁠_⁠_⁠_⁠_⁠_⁠_⁠_⁠_⁠_⁠_⁠_⁠_⁠_⁠_ من فکر کنم جهان دیگری هم هست... اگه نیست من کی میخوام کنار تو شاد زندگی کنم؟ کی میخوام بدون قضاوت کنارت باشم؟ منی که حرف مردم برام اهمیت نداشت، کنار تو تبدیل‌ترین به ترسوترین آدم دنیا شدم. میدونی چرا؟ چون میترسم از دستت بدم... جان من هیچوقت عاشق نشدم. تو اولینی و قطعاً آخریش میمونی. ‌_⁠_⁠_⁠_⁠_⁠_⁠_⁠_⁠⁠_⁠_⁠_⁠_⁠_⁠_ هدف از آفرینش دنیا چی بوده؟ هدف از اینکه ما برتر باشیم چی بوده؟ کدوم برتری؟ اگه ییبو آروم باشه، اگه ییبو بخنده، ترجیح میدم پست‌ترین رتبه دنیارو داشته باشم. ‌_⁠_⁠_⁠_⁠_⁠_⁠_⁠_⁠⁠_⁠_⁠_⁠_⁠_⁠_ داستان عشقی که با یک نگاه شروع میشه... ❤️ من حرکت انگشت‌هات روی پیانو رو خیلی دوست داشتم. حتی به کفش‌های کهنه‌ت، به لباس‌هایی که نخ‌نما شده، توجه نکردم؛ اما تا حالا به صدات توجه کردی؟ نه... قطعاً توجه نکردی! چون اگه توجه کرده بودی، مثل من هر روز میمردی و زنده میشدی. 🎼🎧 ‌_⁠_⁠_⁠_⁠_⁠_⁠_⁠_⁠⁠_⁠_⁠_⁠_⁠_⁠_⁠_⁠⁠_⁠_⁠_⁠_⁠_⁠_⁠_⁠_ مگه هر روز از من دامپلینگ نمی‌خواستی؟ پس چرا الان که تونستم یاد بگیرم درست کنم نمیخوری؟ چ
  • 𝑌𝑜𝑢 𝐴𝑟𝑒 𝑀𝑖𝑛𝑒 by wangyibooxiao
    wangyibooxiao
    • WpView
      Reads 5,927
    • WpPart
      Parts 32
    𝐹𝑖𝑐𝑡𝑖𝑜𝑛 𝑁𝑎𝑚𝑒: 𝑌𝑜𝑢 𝐴𝑟𝑒 𝑀𝑖𝑛𝑒 𝑇𝑦𝑝𝑒: 𝑍ℎ𝑎𝑛 𝑇𝑜𝑝 𝐺𝑒𝑛𝑟𝑒: 𝐴𝑛𝑔𝑠𝑡, 𝑅𝑜𝑚𝑎𝑛𝑡𝑖𝑐, 𝑊𝑎𝑟 از امروز تا ابد مال منی❤️ حتی اگه ازم متنفر باشی، حتی اگه ازت متنفر باشم به جز آغوش من جایی نداری... 🫂 من فرمانده‌تم و تو سربازمی؛ پس سرپیچی نکن!!!🪖
  • The Crossroads of Life & Death by erima28
    erima28
    • WpView
      Reads 457
    • WpPart
      Parts 21
    (متوقف شده) من چیزی از اون روز یادم نمیاد. فقط یادمه چراغ سبز شد و من میخواستم بمیرم تا اینکه تو از اونور چهار راه با چتر زردت و لبخند پررنگت داشتی برام دست تکون میدادی. خیال میکردم توهمی شدم. ولی واقعی بودی. اما نمی‌دونست گلی که تمام مدت با اشک سیراب شه، چه شکوفه ای میزنه؟ -Couples:VK /KV -GENRE :DRAMA, SAD, ANGEST, HAPPY ENDING -WRITER :ERIMISA روز های آپ :شنبه، دوشنبه "داستانی که همه به یک بار خوندنش نیاز دارن"
  • Tɨოe Stoρ by MiniatoR__
    MiniatoR__
    • WpView
      Reads 245
    • WpPart
      Parts 1
    سلام... یه نوشته کوتاه برگرفته از یه آهنگ... تخیلاتی که نوشته شد... کاپل مشخص نکردم که با هر کاپلی که دوست دارید تصورش کنید... به شخصه، برای خودم، این میشه گفت "وانشات" رو از زاویه دید چان برای بک نوشتم... امیدوارم اگه کسی به این نوشته برخورد و خوندش، خوشش بیاد و کم و کاستی هاش رو ببخشه... مینی تون هستم ؛)
  • Stupid Game  by TinaForoghi
    TinaForoghi
    • WpView
      Reads 166
    • WpPart
      Parts 3
    دختر نوجوون قصه به خاطر مشکلات و سختی هایی که از بعد یک اتفاق وحشتناک تجربه میکنه به استادش نزدیک میشه اما تو دوران نامزدی مجبور به جدایی میشه در حالیکه هیچوقت هیچ چیز طوری که تصور می کرد نبوده و...
  • 𝑴𝒚 𝑴𝒖𝒇𝒇𝒊𝒏 by wangyibooxiao
    wangyibooxiao
    • WpView
      Reads 209
    • WpPart
      Parts 1
    𝑵𝒂𝒎𝒆: 𝑴𝒚 𝑴𝒖𝒇𝒇𝒊𝒏 𝐺𝑒𝑛𝑟𝑒: 𝑅𝑜𝑚𝑎𝑛𝑐𝑒, 𝐴𝑛𝑔𝑠𝑡 𝑇𝑦𝑝𝑒: 𝑍ℎ𝑎𝑛𝑇𝑜𝑝 داستان افسر پلیسی که مسئول رسیدگی و استخدام سربازهای جدیده و به اون‌ها درس میده. ییبو یکی از سربازهاست که رویای پلیس شدن داره و بعد از تموم شدن کلاسش بچه شیرخوار شیائو جان رو نگه میداره تا مرد به تدریسش برسه. قصه عاشقی این‌ها چطور شروع میشه؟ آیا ییبو میتونه نمره قبولی رو از شیائو جان بگیره؟ ییبو‌ چیکار میکنه که جان حاضره جونش رو براش بده؟
  • زمزمه هایی در باران by mobikna
    mobikna
    • WpView
      Reads 1
    • WpPart
      Parts 1
    هان ته‌جون، پسری ۱۶ ساله با روحی زخمی، یه شب بارونی از کلاس نقاشی برمی‌گرده و با صحنه‌ای وحشتناک روبه‌رو می‌شه: قتل بی‌رحمانه‌ی خانواده‌اش
  • A piece of dream_تکه ای از رویا by JungDracula
    JungDracula
    • WpView
      Reads 59
    • WpPart
      Parts 1
    ____________ _ممنونم برای اینکه زیبا ترین تکه از رویای حقیقی من شدی...زمانی که حتی واقعیت هم بوی زندگی نداشت... ____________ -𝘊𝘰𝘶𝘱𝘭𝘦 ⤷ 𝘊𝘩𝘰𝘪 𝘚𝘢𝘯 & 𝘒𝘪𝘮 𝘠𝘶𝘯𝘫𝘰𝘰 -𝘎𝘦𝘯𝘳𝘦𝘴 ⤷𝘙𝘰𝘮𝘢𝘯𝘤𝘦 ⤷𝘈𝘯𝘨𝘴𝘵 ⤷𝘗𝘴𝘺𝘤𝘩𝘰𝘭𝘰𝘨𝘺 " کاپل این وانشات استریت هستش..اگر علاقه ای ندارید میتونید نخونید :>♡︎ "
  • 𝑨𝒍𝒍 𝑴𝒚 𝑪𝒆𝒍𝒍𝒔 𝑳𝒐𝒗𝒆 𝒀𝒐𝒖 by wangyibooxiao
    wangyibooxiao
    • WpView
      Reads 193
    • WpPart
      Parts 1
    𝑵𝒂𝒎𝒆: 𝑨𝒍𝒍 𝑴𝒚 𝑪𝒆𝒍𝒍𝒔 𝑳𝒐𝒗𝒆 𝒀𝒐𝒖 𝑮𝒆𝒏𝒓𝒆: 𝑹𝒐𝒎𝒂𝒏𝒄𝒆, 𝑨𝒏𝒈𝒔𝒕 𝑻𝒚𝒑𝒆: 𝑽𝒆𝒓𝒔𝒆 پسری که به خاطر سوختگی صورتش حاضر نیست بیرون بره و چندین ساله خودش رو توی اتاقش حبس کرده؛ اما نزدیک به دو ساله که عاشق شده، عاشق مردی که تنها از پشت پنجره‌ میتونه اون رو ببینه. مردی که پیانو تدریس میکنه و همراه دخترش به خونه روبه‌رویی پسر میاد. پسر همیشه پنجره رو باز میکنه تا از راه دور عطر مرد رو احساس کنه. حضور شیائو جان و دخترش چه تاثیری روی زندگی ییبو میذاره؟ اون رو از زندانش نجات میده؟
  • Mother by nerdygal7
    nerdygal7
    • WpView
      Reads 985
    • WpPart
      Parts 1
    ✓یک عاشقانهٔ متفاوت با کاپل سکای. ✓روایتی از زندگی کیم جونگین و درگیری‌هایش با اجتناب‌ناپذیرهای زندگی. ✓عزیزانم، اگر این نوع ادبیات داستانی را نمی‌پسندید و اهل کتاب خواندن نیستید، از این داستان بگذرید. پ.ن: خواننده‌های جان، نمی‌تونم این توصیه رو ازتون دریغ کنم، اگر لحن کتابی رو دوست ندارید و به محاوره‌خوانی "عادت" کردید، می‌خوام بدونید که می‌تونید به لحن کتابی هم عادت کنید. کمی که بخونید می‌بینید که براتون عادی شده. امتحانش ضرر نداره.
  • دختری که آپا صدام کرد ... by HadiY4
    HadiY4
    • WpView
      Reads 3,716
    • WpPart
      Parts 14
    سقطش کن ! +چی ؟ بار دیگه صداشو بلند تر کرد و دستاش رو انقدر سفت مشت کرده بود که سفید یخی شده بودن _هعی کیم ری وو بهت گفتم سقطش کن
  • You're the light in my life/تو نور زندگی منی by Sope_lovz
    Sope_lovz
    • WpView
      Reads 159
    • WpPart
      Parts 3
    ما تنها کاپل توی اکیپ‌مون بودیم... ولی عشق همیشه موندنی نیست. وقتی جدایی، تاریکی میاره و تنها نور زندگیت همون کسیه که ازت گذشت... اما گاهی توی تاریکی، یه در باز میشه... نوری که هنوزم اسمش عشقه. Genres:Romance, Drama, Psychological, Angst, Tragedy ⭕️توجه⭕️ این داستان ساخته ذهن نویسنده میباشد و هیچ ربطی به زندگی اعضا ندارد؛ کپی از این اثر ممنوع می باشد. #سپ #یونگی #هوسوک #تراژدی #درام #عشق
  • one shot moon and butterfly  by Sope_lovz
    Sope_lovz
    • WpView
      Reads 64
    • WpPart
      Parts 2
    داستان احساسی درباره دو نفر... یکی پروانه اماده‌ی پرواز، و یکی ماهی که فقط میتونست از دور تماشا کنه. #sope #dram #sad end
  • my blue | vkook" by zahradall
    zahradall
    • WpView
      Reads 146
    • WpPart
      Parts 8
    نامه های دال برای شازده‌... نامه های جونگکوک برای ته‌ته نامه های قلب برای مغز نامه های من؛
  • ⁦⚔️⁩Repayment⚔️ by patogh
    patogh
    • WpView
      Reads 375
    • WpPart
      Parts 2
    _من فقط یک استرپیر بودم ، اون میخواست از من سو استفاده کنه! کاپل: چانبک⁦⚔️⁩ کایسو⁦⚔️⁩ ژانر: عاشقانه جنایی روزمره و گاهی فان کامینگ سون⁦⚔️⁩ .....
    +15 more
  • نه ماه ! by Hannahhiiii1213
    Hannahhiiii1213
    • WpView
      Reads 837
    • WpPart
      Parts 16
    خب راستش برعکس بقیه مردم من اجازه ندارم عاشق بشم چون مادرم همیشه بهم میگه من باید عاشق مردی بشم که به اندازه ای که پدرم عاشق مادرم هست عاشق من باشه ، و خب همچین مردی وجود نداره!
  • Give me back/منو بهم پس بدید by Parminbanoo
    Parminbanoo
    • WpView
      Reads 27,542
    • WpPart
      Parts 12
    چند روز مونده به روز عروسیش وقتی برای پیدا کردن چند تا شاخه گل رز بخصوص که نامزدش عاشقشه، زمان از دستش در میره و تا دیر وقت بیرون میمونه به خاطر استرسش و ترسش ازتاریکی راهو گم میکنه و سر از جای نااشنایی در میاره میدونست بالای شهره و جالب بود که فقط از اونجا بوی دو گرگ رو میتونست استشمام کنه! انگار که کس دیگ ای تو اون محله ی اشرافی زندگی نمیکرد! بوی دو الفای اصیل و قوی و...... از شانس بدش هورنی! چقد میتونه غم انگیز باشه که درست چند روز قبل عروسیش دو الفای هورنی و مست بهش تجاوز کنن و صبحش هیچی یادشون نیاد؟! ووقتی جیمین ماجرا رو برای نامزدش تعریف میکنه خانواده نامزدش بااین وصلت مخالفت کنن! و خانوادش از این ابروریزی پاشیده بشه! ولی از همه بدتر......! نامزدش باورش نکنه و جیمین برای اثبات حرفش شکایت میکنه و ازاونجایی که اون دو الفا خیلی گردن کلفت و پرنفوذن کل مدارک اون شبواز بین ببرن و حتی حاضر نباشن جیمینو برای یه لحظه ببینن!!! این وسط میمونه جیمین با قلبی متشکل از چند حس....!!!! شکسته از عشقش غمگین از خانوادش ناامید از خانواده نامزدش و پر از کینه و نفرت نسبت به دو الفایی که هیچ وقت قرار نیست چهرشونو از یاد ببره............ درحال اپ امگاورس، انگست، امپرگ، انتقامی، هپی اند کاپل: ویمینکوک
  • A Monster's Heart by kookjiner9297
    kookjiner9297
    • WpView
      Reads 308,782
    • WpPart
      Parts 98
    +"نمیدونم چی شد.... دیدمت، متنفر شدم.شناختمت، عاشق شدم. مگه بین دیدن و شناختنت چقدر فاصله بود؟چقدر فاصله بود که اینطور آشوبم کرد..؟" -"چرا پا گذاشتی تو زندگیم؟چرا یهو پیدات شد و زیر و روم کردی؟ من فقط فرشته ی عذابت بودم؛ چرا اومدی و فرشته ی نجاتم شدی..؟" <><><><><><> قلب یک هیولا، حکایت یه پسره. پسری که خودشو یه هیولا میدونه. چی میشه وقتی یه روز یه نفر پا تو زندگیش میذاره و بهش یاد میده که؛ 'حتی هیولاها هم قلب دارن..؟' <><><><><><> کاپل اصلی: کوکجین کاپل های فرعی: نامجین، ویمین، سپ و ... تگ ها: رومنس، انگست، روانشناسی، ارباب برده ای، اسمات ⚠️⚠️⚠️این فیک دارای صحنه های دارک، خشن، اسمات، و بزرگسال هست! ⚠️⚠️⚠️این فیک بار احساسی سنگینی داره و توش به مسائل روانشناسی مثل خودکشی هم اشاره شده پس اگر حساس هستید، سراغش نرین! در آخر اینکه، امیدوارم از خوندن این فیک لذت ببرید!💜