ویکوک Stories

تا حالا روز تولدتون، آرزو کردید؟ خب منم آرزو کردم ولی آرزوی من زندگیمو تغییر داد... من، جئون جانگ کوک، 21 ساله، بخاطر آرزوی احمقانم و تصمیمات احمقانه تره کیم نامجون، وار...

حمایت کنید اولین فیکم 😉 ....................................................................... جیمین: خرگوش احمق چرا انقدر غرغر میکنی باز کی تو پاچت گذاشته عین شتر رم...

جمع کردن یک تیم والیبال به مربی گری جکسون وانگ، که از قضا دوتا از بازیکن هاش به طور اتفاقی گذشته ی خاصی باهم داشتن و این مسلما در روند برنامه هاشون تاثیر خواهد داشت. Nam...

یه موجود کوچولو یه شبه زندگیمو عوض کرد .. ______ کیم تهیونگ ، فرد ۲۶ ساله ای که خانواده شو تو ۸ سالگی از دست داده الان صاحب یکی از بزرگ ترین شرکت های جهانه کسی که همه با...

جئون جونگ‌کوک انتقالیِ جدید، ساکت و مرموز. خب چه ربطی به کیم تهیونگ_کسی که سرش درد می‌کنه برای دردسر_داره؟ اون عوضی می‌خواد از راز های جونگ‌کوک سر دربیاره! دیگه همه از ک...

خلاصه: چی میشه اگه لوسیفر دم مرز بهشت و جهنم فرشته ای رو پیدا کنه که از قضا لیتله؟...... کاپل:ویکوک؛ یونمین........ ژانر:ددی کینگ -bdsm- فان بقیشو میفهمین

وانشات تهکوک و کوکوی اولین بوکیه دارم مینویسم اگه خواستید برای بوکاتون ایده بگیری بهم بگید بخونم خوشحال میشم✨

ماجرایی در سال 1980 حول محور آگاپه؛ کتابِ نویسنده‌ای ناشناس با مفهوم 'عشق بی‌قید و شرط' که کتابِ مورد علاقه‌ی جونگکوک بود در جریان است! جونگکوک بدشانس زمانی که شبانه در...

خلاصه :تهیونگ يه نويسنده معروفه كه بعد از دوسال قرنطينه اولين فن ميتينگشو گذاشته و اونجا پسري ساده ولي زيبارو ملاقات كنه و بنظرتون بعدش چي ميشه؟ كاپل:ورژن تهکوک(ویکوک) ...

"وقتی دلیلی برای عشق وجود داشته باشه، زمانی که دلیلمون از بین بره، عشق هم عوض میشه. هیونگ... من بدون دلیل دوست دارم..." شخصیت های اصلی: taehyung: top jungkook:...

☕Taekook ❄️Romance,Angst,Dram ☕@Miin_Luna ❄️@Lunatic_Society 〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰 جئون جونگکوک یه جوون جذاب اما بیماره ... 🍂 کسی که مبتلا به هایپرسکشواله و بجز بفاک دادن طعمه هاش...

آتشی که از خاکستر نفرین بلند میشه تاوان داره. اون پسر وارد بازی با الهه آتش شد، و این آتش وجودش رو فرا خواهد گرفت. تنها راه شکستن این نفرین، ورود به کوزا نوسترا بود. و ا...

♤ سرقت بزرگ💰💶♤ "چشمات وحشیه....اما منو یاد چیزی میندازه..." آب دهنش رو قورت داد، با لکنت لب باز کرد: "خوبه یا بد؟؟" " برام فرقی نداره...چون فر...

دنیا علاقه ی بی اندازه ای به سوپرایز کردن آدمها داره، شاید برای همین بود که تهیونگ و جونگوک زوج خوشبختی که به تازگی ازدواج کرده بودند و در دهه بیست سالگیشون سپری میکردند...

هوای خاکستریه شهر قلم تازه‌ای رو با جوهر غبار در اختیار دو نگاه نا آشنا قرار داد. قلمی که بین دستای سرد یک پسر نشست و اون با نگاه کردن به چشمای خمار و تاریکی، با موسیقیه...

وانشات اسمات از ویکوک

از کاپل ویکوک و کوکوی وانشات مینویسم ⚠️توجه⚠️ ▪اگر سنتون کمتر از ۱۸ ساله و علاقه ای به ژانر اسمات ندارین توصیه میکنم از همین الان نخونیدش▪ نویسنده: Hwang_jiwoo