Select All
  • NIAZ.
    8.2K 2.2K 16

    من آدم نگاه کردنم؛ آدم‌ داشتن نبودم هیچوقت.

    Completed   Mature
  • 𝘎𝘶𝘯𝘯𝘦𝘯
    677 152 4

    لویی:یه دلیل قانع کننده بهم بده چرا باید قبول کنیم با اون دوتا بچه پولدار رو مخ سر و‌ کله بزنیم و مربیشون بشیم؟ لیام:دلیلشو همین الان خودت گفتی، چون پولدارن و منو توهم برای این که بتونیم آموزشگاه خودمونو داشته باشیم پول لازم داریم. کاپل: لری،زیام

  • Zolden pain[Z.M]
    1.7K 453 24

    زیباترینم، تو برایم سیاه چاله‌ی ناشناخته هستی، خالی اما پر از جاذبه و این برایم تلخ ترین تعریف از شیرین ترین مخلوق خداوند است، زیرا دارمت اما دست نیافتنی تر از هر دست نیافتنی‌ ای هستی و این بود احساساتم در پشت پرده های بی اعتمادی هایم، واقعی تر از هر واقعیتی که بر زندگیمان تابیده شده است.

  • let me in (z.m) CoMpLeTeD
    2.1K 536 6

    [completed] تو همون قطره بارونی بودی که از یه ابر سیاه رو قلبم چکید و شکوفه زد. یه سایه بودم و خورشید بالا سرم تو بودی، این تصمیم من بود که با تو تضاد ایجاد کنم یا بذارم زندگیم به همون خاکستری بودنش ادامه بده. تنها کاری که رو دوشِ تو گذاشتم این بود که اجازه بدی عشقم رو بهت نشون بدم نیلوفرِ آبیِ من.

    Completed   Mature
  • Helium(ziam)
    82.6K 14.2K 41

    تو پسرِ شیرینِ من توی روز های تلخم بودی من هم مردِ روشنِ تو توی روز های تاریکت

  • son of the Dawn [Z.M] [L.S]
    9.2K 2.2K 26

    《تو پسر سپیده‌دم هستی.نیمه آدمیزاد و نیمه اژدها.کسی که خدایان کهن و بر حق رو از زندانشون آزاد میکنه و نژاد آدمیزاد رو به خفتی که لایقشه میرسونه.》 زین به عنوان پیشکار ملکه وارد دربار میشه.جایی که لرد لیام پین،عموی پادشاه، از خیره شدن بهش ابایی نداره و اتفاقات شومی در شرف وقوعه.زین رازی داره که نباید فاش بشه؛رازی که اون...

  • 𝘉𝘦𝘢𝘶𝘵𝘪𝘧𝘶𝘭 𝘦𝘺𝘦𝘴, 𝘉𝘦𝘢𝘶𝘵𝘪𝘧𝘶𝘭 𝘭𝘪𝘦𝘴
    14.1K 2.4K 29

    "هیچ شنیدی که می‌گن چشم ها نمی‌تونن دروغ بگن؟ حقیقت نداره! تنها قاعده‌ای که اینجا صدق می‌کنه اینه که هر چی چشم ها زیباتر باشن، دروغ های زیباتری هم می‌تونن بگن!"

    Completed  
  • Anne
    13.9K 2.7K 27

    زین دست مرد رو توی دستش فشرد "خواهش میکنم آقای؟ +پین هستم، لیام پین پدر آنه _آقای پین، دختر شیرینی دارید! دست خوش ابعاد و مرطوب مرد رو رها کرد و به آنه لبخند زد

  • heartlight
    17K 4.5K 24

    [completed] 'من نمیخوام این اعتیاد مرگبار رو ترک کنم... من نمیخوام خودم رو از گرداب عمیق اسرار تیره‌ام بالا بکشم؛ اما تو مخدر خماری و مسکن درد‌هام باش تو گرمای استخون‌های یخ زده‌ام باش تو نور قلب تاریکم باش... '

    Completed  
  • Trouble mark •|L.S•|•Z.M|• COMPLETED
    347K 58.6K 79

    Highest ranking : #1 in fanfiction -خدای من... تو بلدی خفه شی? -باور کن نه!

    Completed  
  • 𝑶𝒏𝒆 𝑺𝒉𝒐𝒕 |(L.S)(Z.M)
    2K 218 6

    [مجموعه وانشات از لری و زیام🍀] هپی و سد اند بودنشون پایین هرچپتر نوشته میشه و به مرور بازم وانشات اضافه میشه. اولین قلمم نیست ولی اولین کارم تو واتپده🌻 امیدوارم لذت ببرید و حمایت کنید🧚🏻‍♀️

  • Eyes Off You [Z/M]
    16.4K 3.6K 22

    هیچوقت فکر نمیکردم کسی بتونه باعث بشه من اینقدر از خود بیخود بشم . ولی تو تونستی! و حالا من نمیتونم چشمام رو، از روت بردارم . [Ziam Mayne] [Completed]

    Completed  
  • .
    237 42 5

  • london ghoul «L.H» «Z.M»
    189 22 3

    لویی به مری درخواست قرار گذاشت و خیلی خوشحال بود...بدون اینکه بدونه مری یه غوله... *مقدمه حتما خونده بشع*

  • Numb (Z.M,L.S)
    2.5K 469 15

    - جنون ما آینه گذشته‌ی ماست؛ همه‌ ما ناخواسته ساعت ها جلوش وایمیستیم و به خودمون و گذشتمون نگاه میکنیم. + مزخرفه! پس چرا من هنوز جنون نگرفتم؟ - تو داری با من زندگی میکنی و عاشقمی، این درست خودِ جنونه، من جنون تو هستم!

    Mature
  • little Devil
    75K 15.4K 70

    لیام پین دو سالی هست که متاهله اما متاسفانه قدرت باروری نداره راه حل چیه ؟ بانک اسپرم لیام و همسرش به توافق میرسن که ازبانک اسپرم کمک بگیرن و چه اتفاقی میفته که اهدا کننده اسپرم ، زین مالیک باشه ؟!

    Completed  
  • Blue Dreams Store
    6.9K 1.8K 13

    هرکسی دنیا رو جوری میبینه که خودش دلش میخواد؛ دنیای ینفر سیاه، دنیای یکی بنفش و هر آدمی، زندگی رو یچیز میبینه؛ اما اون پسر زندگی رو توی کوچکترین چیزها پیدا می‌کرد. چیزهای کوچیکی مثله سطل رنگ ابیش و بوسه های اون مرد Ziam short story

  • Themesses
    1.6K 455 11

    زین انقدر برات از خونه مینویسم تا برگردی.

  • 《YOU》
    4.4K 1.1K 8

    برای مَن، هیچ کس نمیتواند مثلِ "تو" باشد در فرهنگ لغتِ من مترادفِ تو، فقط توست...!

  • Diplomat ~ by : Atusa20
    188K 32.9K 63

    -من نخست وزیرم لیام...این مسخره بازیو تمومش کن +تو نخست وزیری منم همسر نخست وزیرم...این بحثم همینجا تمومه a story by : Atusa20 No. 1 in fanfiction 😎

    Completed  
  • Water Hemlock
    157 22 4

    ❌ این فن فیک یه فیک اروم و رمانتیک نیست و اگه دنبال ناز نوازش و ارامش هستید این فن فیک رو برای خوندن انتخاب نکنین..!❌ ژانر:درام،اکشن،عاشقانه کاپل ها:زیام،لری روز های اپ:نامعلوم! توضیح نام: اسمش به فارسی میشه شوکران ابی که اسم یه گیاهه دلیل خطرناک بودن: سم این گیاه موجب ایجاد تهوع، تشنج و کاهش تپش قلب می شود. حتی ممک...

  • Delusion ~ Atusa20
    6.7K 1.7K 8

    [ از پایگاه فضایی CL2030 ؛ زین مالیک هستم این پنجمین ماموریت من در فضاست، اسم ماموریت ZM2018، این شاید آخرین ماموریت من و افرادم باشه ما در حال حاضر در حال ورود به ایستگاه هستیم اگر همه چی درست پیش بره هفته ی دیگه توی خونه ایم...پایان پیام ]

    Completed   Mature
  • Fire of the ocean [Z.M] [L.S]
    281 67 3

    میدانم که روزی آتش وجودم خاموش خواهد شد؛ شاید با اشک‌های حزن انگیز قلبت یا شیون عشق ناتمام‌مان! اما حتی اگر این آتش به خاموشی دچار شود، ایمان داشته باش دود حاصل از آن همیشه در هوای عاشقان باقی خواهد ماند.

  • Two Hearts[Ziam][Riam]
    14.7K 3.1K 25

    ~ اگه ازت بپرسم قلبت متعلق به کدومشونه، میتونی جواب بدی؟ «لیام و راجر سال هاست باهم توی رابطن تا اینکه یک روز راجر به صورت مشکوکی ناپدید میشه و شش سال بعد با اسم "زین‌تاملینسون" جلوی لیام سبز میشه و...» "+Rodger" [ZIAM , RIAM , LARRY] -آپ : بعد از تکمیل شدن آمبرلا.

    Mature
  • Shoot Love[Z.M]{MPREG}
    3K 457 7

    ×اون جاسوس توی باند من کیه پین؟ _من چیزی نمیدونم.. ×لیام میدونی من عاشقت شدم و هر چیزی بهت میدم پس بگو اون کیه؟ _من چیزی نمیدونمممممم چشماش سیاهی رفت و افتاد. آخرین چیزی که توی اتاق شنید صدای پای اون مرد مافیایی بود.

  • Me, when you came {Ziam.M}
    6.4K 1.1K 16

    من دوسش داشتم...اما اون منو نمیدید:) زیام استوری لیام تاپ امیدوارم خوشتون بیاد قلب بهتون💜🌈

    Completed  
  • TikTok!{Z.M}
    2.4K 644 17

    liampayne : *-*تو کیوتی Zayn : ^-^ خودتو تو آینه دیدی؟

  • Little love {Z.M}
    1.2K 227 4

    انسان همون کسیه تمام هستی در اختیارش قرار گرفت! همون کسی که خدا با ظرافت آفریدش و ذره ذره محبتش رو به قلبش سرازیر کرد خواست تا بهترین مخلوقش رو به رخ تمام موجودات بکشه. اما انسان چیکار‌کرد؟ اون کشت! تخریب کرد! نابود شد! نفرت ورزید! عشق رو به خاک سپرد! انسان خودش رو کشت و فقط یک مخلوق درنده رو باقی گذاشت! حالا چط...