...
15 stories
yoonmin Broken Rings  by alpha_kookv_writer
yoonmin Broken Rings
alpha_kookv_writer
  • Reads 1,504
  • Votes 204
  • Parts 2
کاپل: یونمین ، گیومهون ( امگا اکس ) ژانر: درام عاشقانه هپی اند اسمات ماهیتابه ای برداشت و چرخید اما ناگهان به یه نمکدون خورد و انداختش « هر هفته باید یه نمکدون بشکنی نه؟ » با شنیدن صدایی تو ذهنش که مدت ها بود ساکت شده بود فورا نمک ریخته رو زمین و جمع کرد و تلاش کرد به تمام کار های اداری ای که داره فکر کنه تا ذهنش جای دیگه ای نره
my reward by mariam7179
my reward
mariam7179
  • Reads 13,129
  • Votes 1,934
  • Parts 34
من یه سادیسمی‌ام البته اینو اطرافیانم میگن ولی خودم اینجوری فکر نمیکنم ولی یه روزی‌ به یکی مثل خودم برخوردم بنظرم که خودشه پاداش من...... کاپل : یونمین،تهکوک 🔞
Hævner by san_yas
Hævner
san_yas
  • Reads 32,186
  • Votes 3,692
  • Parts 28
🖇𝗣𝘂𝗿𝗲 𝔽𝕚𝕔𝕥𝕚𝕠𝕟 ⟝ ℕ𝗮𝗺𝗲: Hævner ⟝ 𝔾𝗲𝗻𝗿𝗲: BDSM, Action, Smut🔞, Criminal, Mafia, Harsh, Romance ⟝ ℂ𝗼𝘂𝗽𝗹𝗲: YOONMIN, KOOKV, NAMJIN ⟝ 𝕎𝗿𝗶𝘁𝗲𝗿: Sana ‼️این فیکشن دارای صحنه‌های خشن و محدودیت سنی می‌باشد‼️ چنل موزیک‌ها و ارتباطات در تلگرام: @Haevner
puppteer/عروسک گردان  by Sahel_N
puppteer/عروسک گردان
Sahel_N
  • Reads 1,031
  • Votes 139
  • Parts 10
+یعنی کی توی زیرزمینه که باعث شده اینطوری دستپاچه بشن؟! پدر_بلک سوان! +بلک سوان؟ جدی میگی؟امکان نداره. _همونطور که انتظار میرفت پدر کارش حرف نداره! پدر_توقع نداشتم که علاقه ای نسبت به این موضوع داشته باشی! _شاید بخاطر اینه که اون یکم زیادی خاصه! Cople:yoonmin Genre : اسمات، عاشقانه، جنایی، (در دو ورژن yoonmin, kookmin)
Blue Orchid_PersianTranslate{kookv} by Lin_world
Blue Orchid_PersianTranslate{kookv}
Lin_world
  • Reads 73,393
  • Votes 10,650
  • Parts 13
⚠️ Warning ⚠️ امگا زیر نگاه خیره آلفا که مثل طعمه ای بهش نگاه میکرد لرزید. اون نشسته روی تخت و پوشیده شده تو لباس حریر سفید رنگ دعوتی برای آلفا بود تا بدون توجه به هر مخالفتی تصاحبش کنه. آلفا غرشی کرد، امگا لرزید و با چشم های اشکی بهش چشم دوخت. "تو مال من متعلق به منی، مال منی برای درست کردن توله هام، مال منی تا از خود بیخودم کنی و تا آخرین نفست تصاحبت کنم!" *** "ازت خواستم اون چیزو بندازی...نخواستم؟!" آلفا غرشی کرد همونطور که به شکم برآمده امگایی که به شدت میلرزید و با قرار دادن دست هاش مقابل شکمش سعی در محافظت از توله به دنیا نیومدش داشت، اشاره کرد. کی فکرش رو میکرد عاشق ترین و مراقب ترین آلفا اینطور تغیر کنه و دستور انداختن بچه های خودش رو بده؟! *** آلفا با صدای خشن و آزرده ای به حرف اومد: "پشیمونم که چرا قبلا و درست همون زمان نکشتمت! اینطوری خیلی بهتر بود!" امگا همونطور که نگاه تیزی بهش انداخت فریاد زد: "حرفامو خوب گوش کن آلفا، اگه از این در رفتی بیرون، دیگه هیچ وقت حق نداری برگردی!" ────────── 𝐍𝐚𝐦𝐞 : ارکیده آبی 𝐂𝐨𝐮𝐩𝐥𝐞 : KookV, namjin, sope 𝐆𝐞𝐧𝐫𝐞 : Omegaverse, werewolf, Mpreg, force Writer: @rabisword02 Translators: @lin_world & @Twilisha @MprJiny
[new birth] by Imthefullmoon
[new birth]
Imthefullmoon
  • Reads 15,453
  • Votes 2,840
  • Parts 23
"مين يونگي" يك اديب و نويسنده ي سرشناس كه تمام عمرش رو صرف سفر و نوشتن كرده؛ و " پارك جيمن" يك رقصنده ي خيابوني كه تنها داراييش از دنيا يك اتاق اجاره اي و استعداد خداداديش توي رقصه؛ چه چيزي اين دو نفر، كه از دو دنياي متفاوت و علايق متفاوتن رو سر راه هم قرار ميده؟ سرنوشت؟ يا ققط يك شرطبندي ساده..؟ و چه اتفاقي ميوفته، اگر پارك جيمين بيچاره بفهمه كه ماه ها، با يك گرگ زير يك سقف بوده...؟ آيا همه چيز رو رها ميكنه و ميره، يا ميمونه و اجازه ميده دست سرنوشت اونطور كه ميخواد، باهاش بازي كنه...؟ ................. main couple: yoonmin side couple: vkook
¿!○°•P  A  R  A  D  O  X•°●¡? by Andia7
¿!○°•P A R A D O X•°●¡?
Andia7
  • Reads 99
  • Votes 27
  • Parts 4
__________________ های گایز این اولین بوکیه که دارم مینویسم ژانر: اسمات ، درام ، فانتزی ، رومنس، کاپل اصلی : یونمین کاپل های فرعی : نامجین ، تهکوک ، هوسوک و یونا . با عشق♡♡♡ Andia7
Green hair. •yoonmin• by o0OvinO0o
Green hair. •yoonmin•
o0OvinO0o
  • Reads 16,184
  • Votes 3,822
  • Parts 37
•مو سبز• Taehyung: اون فقط یه کراش ساده اس! Jimin: اره.. بود..البته قبل از اینکه بهم چشمک بزنه. •yoonmin•
DARCY by VicGodtor
DARCY
VicGodtor
  • Reads 22,179
  • Votes 4,337
  • Parts 36
خلاصه: جئون جونگکوک نویسنده ی مشهوری که رمان دومش به اسم DARCY خیلی مشهور میشه. کتاب در مورد شخصیتی به نام DARCY هست که چندساله عاشقه پسریه. مدتی بعد از منتشر شدن رمان، کوک هر روز که بلند میشه کنار تختش کاغذ کوچیکی پیدا میکنه که محتواش، جمله هایی هستن که شخصیت دارسی توی کتاب به پسری که دوستش داشت می‌نوشت. فکرمیکنه توهم زده و به همین دلیل میره پیش روانشناس. روانشناس بعد شنیدن صحبت هاش، به کوک میگه ممکنه واقعا توهم زده باشه درمورد کاغذ و نامه ها ولی واقعا شخصیتی به نام DARCY وجود داره و کوک دقیقا توی کتابش طوری مرد دارسی نام رو توصیف کرده که عین واقعیته. دارسی: پسر من باش کوک بزار بهت نشون بدم عشق من فراتر از چندتا جمله توی کتابه دست های بسته شدش به تخت رو تکون داد و غرید: «من قبولت نمیکنم دارسی چون تو یک قاتلی» پوزخندی به پسرک زد و روش خیمه زد «پس بزار قاتل روحت باشم» ⭕️ژانر: خون آشامی، رمنس، سوپرنچرال،اسمات Tel: Archer_fiction
Blood on my wings by kim_zakhari86
Blood on my wings
kim_zakhari86
  • Reads 735
  • Votes 208
  • Parts 7
نفهمید چطور گذر زندگیش به اون نقطه رسید ، هیچ متوجه نمیشد چطور کسایی که اسم دوستی رو به سینه ی خود چسبونده بودن،کسایی که همه ی عمر درخدمتش بودن و بدون اجازه سر درحظورش بلند نمی‌کردند اینگونه در مقابلش ایستادن و دندان های تیزشون و برای گلوی بیچاره اش تیز کردن نفهمید چه زمانی گردش زمین اینگونه کند شد حتی زمانی که تیر درد به بدنش رخنه کرد و دنیا مقابل چشمان ترسیده اس دست از کار کشید، فکر اینکه تا چند وقت دیگه زندگی قراره پوزخند مسخره اش رو بهش نشون بده و بگه تو توی این دنیا یک گوشه ی امن هم نداری هرگز از دهنش عبور هم نکرده بود چه برسه به درک کردن لحظه به لحظه اش.. 𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷 از بین بازو های برادرش پایین پرید و به گشوده شدن بال های عظیم اش چشم دوخت، نگاهی به چند تکه پری که همراه کتفش شده بودن و اسم بال رو به دوش می‌کشیدن انداخت،حصرت داشتن بال های به رنگ شب برادرش باعث رشد رگه هایی از حسادت در وجودش شده بود. اون زمان ها تنها بارغمی که مهمون قلبش بود داشتن بال هایی بود که به رخ دیگران بکشه،اما خبر نداشت که تا چند وقت دیگه انقدر تعداد مهمون هایی که از جنس درد بودن توی قلبش زیاد میشه که حصرت داشتن بال پیششون هیچ بود.. کاپل ها: ناممین، تهجین