my bookcase .
6 stories
Wonderland (سرزمین عجایب) by RougeZlo
Wonderland (سرزمین عجایب)
RougeZlo
  • Reads 9,492
  • Votes 467
  • Parts 8
فیکشن : واندرلند (سرزمین عجایب) کاپل: هیونلیکس ژانر: خشن، دارک، روانشناسی، اسمات، بی‌دی‌اس‌ام وضعیت: فول ایدی تلگرام نویسنده: @dxvnl چنل تلگرام: @hyunlix_lemonde
The Mad Hatter by REDneonlight
The Mad Hatter
REDneonlight
  • Reads 19,873
  • Votes 4,873
  • Parts 30
گربه دست راستش را تکان داد و گفت: در این سمت یک کلاهدوز زندگی می‌کند، و در آن سمت یک خرگوش. هرکدام را که ببینی دیوانه‌اند. آلیس گفت: ولی من دلم نمی‌خواهد به سراغ افراد دیوانه بروم. گربه گفت: اوه! شما چاره‌ای ندارید. اینجا همه‌ی ما دیوانه‌ایم. "این فن‌فیکشن ادامه داده نخواهد شد." [CHANBAEK × KAIHUN] [Surreal × Psychological]
زال by maniafic
زال
maniafic
  • Reads 1,956
  • Votes 550
  • Parts 3
مدت زیادی از جنگ میگذشت. فقر و خرافات بیداد میکرد و گرسنگی بخش بزرگی از کشور رو به گورستان ترسناک و بی انتهایی از اجساد قحطی زده تبدیل کرده بود. توی این اوضاع نابسامان چانیول سرباز کره شمالی، دلباخته ی پسری شده که بخاطر چهره ی زال اش، القاب خداگونه گرفته بود. دلباخته ی بکهیون. چندشاتی چانبک روزمره، رمنس، سورئال
Cancer by REDneonlight
Cancer
REDneonlight
  • Reads 37,104
  • Votes 9,083
  • Parts 20
"بکهیون... محض رضای خدا. من می‌دونم که از زندگی چه‌چیزی میخوام. اینکه تو رو داشته باشم، خب؟ اما تو... تو نمی‌دونی. نمی‌دونی چه‌چیزی میخوای. از زندگی، من، حتی خودت! بهم میگی ازدواج کنم و بعد بابتش بازخواستم می‌کنی. من رو می‌بوسی و روز بعد میگی که عشقم احمقانه‌ست. ازم میخوای تمومش کنم و بعد شاکی میشی که چرا ازت دوری کردم... داری من رو به جنون می‌رسونی. داری کاری می‌کنی که از دستت خودم رو خلاص کنم، بکهیون!" [CHANBAEK × KAIHUN] [Angst × Slice of life]
➷𝐓𝐡𝐞𝐁𝐨𝐲𝐍𝐮𝐦𝐛𝐞𝐫𝟓𝟎𝟔➹  by Kimtellin
➷𝐓𝐡𝐞𝐁𝐨𝐲𝐍𝐮𝐦𝐛𝐞𝐫𝟓𝟎𝟔➹
Kimtellin
  • Reads 40,300
  • Votes 6,595
  • Parts 40
بیون بکهیون عاشقِ عدد ۵۰۶ بود، اولین دلیلش این بود که تو شِش مِی به دنیا اومده بود و دومین دلیلش هم‌ این بود که یه جایی، احتمالا تو یکی از سایت‌های مزخرف پیشگویی، خونده بود ۵۰۶ بهترین عدد شانس دنیاست؛ کسی که شماره اش ۵۰۶ ـه خودمونیه، صمیمیه، صبور نیست ولی کنجکاو و باهوشه. بکهیون فکر میکرد خیلی خودجوش و بانمکه و میتونه راحت مردم رو بخندونه. فکر میکرد معاشرتیه و کارش تو جذب کردن دخترا به خودش عالیه. ولی اون فقط 'فکر' میکرد. اون احمق چیزی نبود جز عنق‌‌ترین، عوضی ترین، لوس‌ترین، حسود‌ترین و رو اعصاب ترین پسرِ مو فرفری‌ای که تو کلِ عمرت دیده بودی و متاسفانه این پسر شماره ۵۰۶ شده بود همسایه ای که درست تو واحد شماره ۵۰۶ روبروییت زندگی میکرد و قرار بود هر صبح و هر شب نگاهت به ریخت عنش بیوفته، عذابت بده و روح و روانت رو به بازی بگیره!
Aiden  by maniafic
Aiden
maniafic
  • Reads 72,210
  • Votes 16,567
  • Parts 53
دنیای بکهیون چیزی جز قتل و بیماری های روانی نداشت تا قبل از اینکه محور زندگیش از جنون و اعتیاد، به چشم های وحشی پسری که پیانو میزد تغییر کنه _______ یه پسر برهنه و خون الود تو چشم هاش میرقصید. چیزی شبیه اخرین رقص اکو به عشق نارسیس، قبل از اینکه ازش فقط یه صدا باقی بمونه که هر ثانیه بیشتر رو به افول میره... کامل شده چانبک، سکای خشن، روانشناسی، رمنس، اسمات