Yizhan
38 stories
My Alpha, My Lord by lili_y20
My Alpha, My Lord
lili_y20
  • Reads 116,881
  • Votes 21,268
  • Parts 47
یه ولیعهد امگا که باید با پسرعموی آلفاش که تا حالا ندیدتش ازدواج کنه و پادشاهی رو بهش بده، این تنها راه زنده موندنشه...! ژانر: تاریخی، درام، امگاورس، اسمات کاپل: ییژان ***توجه*** این داستان برداشتی آزاد از رابطه بین کاپل‌هاست و هیچ ارتباطی با واقعیت نداره!🙄 قسمتی از داستان: [لب‌هاش فقط یه نفس با ژان فاصله داشتن که متوقف شد و تو همون حالت آروم گفت: +ژان؟! ژان خجالت‌زده و مست از رفتار ملایم آلفاش گفت: _ب...بله..‌. سر... سرورم؟ +این لب‌ها... قبلا... لمس شدن؟! ژان متعجب و مبهوت گفت: _سر... سرورم... هی...هیچ..‌‌. کس... تا حالا... طوری که شما... لمسم می‌کنید... من رو... لمس... نکرده... با شنیدن این حرف، گرگ ییبو غرش سرشار از غروری کرد ‌که گرگ ژان رو خوشحال می‌کرد...]
UNTAMAD  by mhy_ken2
UNTAMAD
mhy_ken2
  • Reads 64,760
  • Votes 11,077
  • Parts 92
"پایان یافته" _UNTAMAD_ ماجرا از جایی شروع شد که شیائو ژان، روانشناس مشهور و موفق، قبول کرد تا مسئولیت روان درمانی وانگ ییبو رو به عهده بگیره. پسری که به هیچ چیز جز شب های طولانی و خیس با ژان فکر نمی‌کرد... 🎴ژانر: انگست/ روانشناسی/ اسمات ♨️ Writer: KN ♨️ Telegram Channel: @ukiyostory
𝐌𝐲 𝐃𝐚𝐧𝐠𝐫𝐨𝐮𝐬 𝐇𝐮𝐬𝐛𝐚𝐧𝐝 by ukiyostory
𝐌𝐲 𝐃𝐚𝐧𝐠𝐫𝐨𝐮𝐬 𝐇𝐮𝐬𝐛𝐚𝐧𝐝
ukiyostory
  • Reads 51,123
  • Votes 7,774
  • Parts 30
─نام فیکشن: ࿐࿔⛓MY DANGREUS HASBAND⛓࿐࿔ ─کاپل: ییـــژان ─ژانر: رمنس، اسمات، امپرگ ─نویسنده: FatumaHabuya ─مترجم: Sebastian 🐾🍓 ─وضعیت: Full ─شیائو ژان یه مدرس 22 ساله اس و همینطور به عنوان سخنران انگیزشی تو خیلی از دانشگاه ها ، کالج ها ، دبیرستان های مختلف چین کار می کنه. بخاطر ظرافتـش شناخته شده است و همه دوسش دارن اما خب رازهای خاص خودش رو داره. هیچکس خبر نداره که ژان یه مرد متأهل با یه پسر چهار ساله است.هیچکس نمیدونه همسر ژان، مدیرعامل جوون، دیوونه و منفور مجموعه شرکت‌های "لان"ـه. دانشجوها و بقیه ی سخنران ها تصور میکردن که شیائو ژان یه پسر معصوم و باکره است که منتظر از راه رسیدن شریک زندگیـشه.هیچکس نمیدونه با وجود یه شوهر وسواسی ، دیوونه، حسود و دیوونه ی سکس تو خونه چه چیزهایی رو پشت سر گذاشت. با اینکه دو سال از ازدواج اونها میگذشت اما بخاطر امنیت پسر چهار سالشون، جدا از هم زندگـی می‌کردن. ➥All rights reserved to the original author and we are just translator of this work and permission to translating has already got.
xiao zhan in pogelist by cocolove0_0
xiao zhan in pogelist
cocolove0_0
  • Reads 2,982
  • Votes 356
  • Parts 3
شیائو ژان به همراه دوستش وارد معروف ترین ناول دنیا می شن استاد تعالیم شیطانی آیا اونا می تونن خودشون رو با اوضاع وفق بدن؟ cople wangxian hualian writer :coco
I'M YOUR ALPHA by lili_y20
I'M YOUR ALPHA
lili_y20
  • Reads 133,975
  • Votes 21,619
  • Parts 44
هر امگایی آرزوشه جفتش رو ملاقات کنه. یه جفت قوی که مراقب امگا و توله‌هاشونه. احتمالا یه آلفا جذاب و قدرتمند. اما چی می‌شه اگه جفت امگای داستان ما اونی نباشه انتظارش رو داشته؟! کاپل: ییژان ژانر: درام، فانتزی، امگاورس، اسمات ***توجه*** این داستان برداشتی آزاد از رابطه بین کاپل‌هاست و هیچ ارتباطی با واقعیت نداره!🙄 بخشی از داستان: [+باید بفهمه متعلق به کیه و اینجا براش بهترین جاست... باید مطیع بشه... _ولی اون مطیع تو نمی‌شه..‌. اون جفت داره پیوند خورده خودت که بهتر می‌دونی..‌. با این کارا فقط عذابش می‌دی... گرگش همین الانم به خاطر وضع جسمی‌ش و اتفاقاتی که براش افتاده از نظر روحی آسیب دیده... اذیتش نکن... +کافیه گفتم که نگران نباش..‌. من مطیعش می‌کنم...]
 just You پایان یافته by Rozalin91
just You پایان یافته
Rozalin91
  • Reads 17,522
  • Votes 4,483
  • Parts 33
گونه ی خیس از اشک مرد روبرو را با ملایمت نوازش کرد نگاه غمبارش را به چشمای متعجب و نگرانش دوخت چرا ...چرا زودتر بهم نگفتی مرد به سرعت نگاهش را گرفت سرش را پایین انداخت و به دست پسرک که روی بازویش جا خوش کرده بود و نوازشوار حرکت میکرد چشم دوخت با ملایمت فک مرد را میان انگشتانش فشرد و به سمت خودش برگرداند بار دیگر عاجزانه درخواست کرد بهم بگو....چرا نمیخواستی بدونم هنوز ازنگاه کردن به چشمان کشیده و خمار پسرک امتناع میکرد صدایش گرفته بود و لحنش کمی حق به جانب به نظر می آمد تو هیچوقت عاشقم نمیشدی ..... نمیخواستم ...از دستت بدم.... بار دیگر چشمان خمارش پر شده بود اشکهایش به آرومی پایین می افتاد بغضش را فرو‌ داد حتی...حتی با اینکه میدونستی داری عذاب میکشی!!؟ مستقیم در چشمان غمبار پسرک خیره شد میخواستم هر طور شده کنارم بمونی ‌...به هر قیمتی....
Uninvited guest  by ptfm5yizhan
Uninvited guest
ptfm5yizhan
  • Reads 857
  • Votes 188
  • Parts 1
نام وانشات: مهمان ناخوانده ژانر: فلاف، رمنس کاپل: چن‌وی (ییجان) خلاصه: "چن یو و اعضای تیمش، خونه ی قاچاقچیان مواد رو وارسی کردن. وقتی با کیف بزرگی روبرو شد، با تردید اون رو باز کرد. 'اگه یه بمب ساعتی باشه چی؟' اما چیزی که در اون کیف قرار داشت..."
Beyond friendship by Yasi_100
Beyond friendship
Yasi_100
  • Reads 1,028
  • Votes 169
  • Parts 2
کاپل: ییژان ژانر: امگاورس، رمنس، اسمات تاپ: ییبو وضعیت: Oneshot ژان و ییبو با هم دوست هستند و بعد دوسال دوری دوباره هم رو ملاقات می کنند، گرگ درون هر دو شون به بلوغ رسیده بود و حالا اون دو فهمیده بودن که جفت هم دیگه هستند! می توانند این رو قبول کنند و هم رو به چشم دیگه ای نگاه کنند یا نه؟ یه وانشات خیس و امگاورس😈
Want your confession!  by unique19899
Want your confession!
unique19899
  • Reads 1,530
  • Votes 355
  • Parts 6
writer: Unique ییژان یک ساله که وارد رابطه شدن. به مناسبت تولد ژان، ییبو و ژان به همراه دوستاشون یوبین، شوانلو و ژوچنگ دور هم جمع شدن. چه اتفاقی قراره توی این دورهمی خودمونی بیفته...
🔞 نوازش قلبت 🔞 (ییجان) (تموم شده) by _septimus_
🔞 نوازش قلبت 🔞 (ییجان) (تموم شده)
_septimus_
  • Reads 848
  • Votes 129
  • Parts 1
چی میشه اگه شیائو جان که یه جراح قلب مشهوره، عاشق آیدل موطلایی تحت درمانش بشه؟ ژانر: اسمات، رمانتیک، پزشکی، انگست . . . خلاصه: همه چیز روند عادی خودش رو طی می‌کرد که با بستری شدن وانگ‌ییبو، آیدل موطلایی و جذاب گروه یونیک، شرایط به کل برای شیائو جان تغییر می‌کنه. چی میشه اگه بهترین و جوان‌ترین کاردیولوژیست شهر که تنها با سی سال سن جزو بهترین متخصصان قلب‌و‌عروق کشوره، فقط با گذشت سه هفته، درگیر عشق پسری ده سال کوچک‌تر از خودش شده‌باشه؟