illegal|l.S
عشق؛یک اتحاد دونفرهای است،علیه جهان.
[Completed] 'هیچوقت تا به حال چیز با ارزشی مثل تورو ندزدیده بودم، ازهمون اولش هم برام تازگی داشتی.' - Short story
هری استایلز روانپزشک ساکت و مرموزیه که پا توی یه بیمارستان کوچیک که در حومه لیورپول قرار داره میذاره ! برای مدتی با آرامش به کارش ادامه میده تا اینکه بیمار عجیبی رو تحت معالجه ی اون قرار میدن ، کسی که سالها توی قفسی به نام تیمارستان گیر افتاده و توانایی کنترل امیال جنسیش رو نداره حالا استایلز ، مردی که فقط انجام وظای...
تو قلب دردِ منی تو باعثِ درد منی ولی من لذت میبرم از این درد.. منِ مازوخیسمِ لعنتی!! *Completed
' همیشه در خاطر تو ' " و همینه ، عشق همینه . در عین پیچیدگی به سادگی گفتن یک جمله ی صادقانست " هر چیزی که مال منه مال توعه تا برای خودت بکنیش " نویسنده : ____Marry@ - فن فیکشن لری استایلینسون - کامل شده آغاز : تابستان ۱۳۹۶ پایان : بهار ۱۳۹۷
[On Hold] هری رنگینکمانی بود که عمر کوتاهش لویی را میآزرد. از لحظهای که باران گرفت تا هنگامی که پرتوهای خورشید تجزیه شدند و روی آبیِ آسمان هفت رنگ زدند، لویی رنگینکمانش را پرستید. حتی هنگامی که باران بند آمد، خورشید پشت ابر پنهان شد و رنگین کمان، زیباییاش را از آبی گرفت لحظهای در پرستیدنش کوتاهی نکرد. لویی عاشق...
گى بودن گناهه. تتو كردن گناهه. سكس داشتن قبل از ازدواج گناهه. بودن با لويى گناهه، هرى اينو ميدونه. اون ميدونه بودن با اون مرد مخالف هر چيزيه كه اون باور داره. اما حتى اگر اون مذهبيه ولی هنوزم كنجكاوه. *** *this book is translate by page and its not allowed to copy*
+ آقای پین ، یا بچه ی بوگندوتو از جلوی در خونه ی من دور میکنی یا زنگ میزنم پلیس !! Highest rαnks : #1 in fαnfictioη 💛 #1 in onedirectioη 👑
[کامل شده] [لری] اگر اونی که گم شده تو باشی، من برمیگردم و پیدات میکنم. اما اگر اونی که گم شده من باشم، به خاطرِ من پشتِ سرت رو نگاه میکنی؟
-تو چی از جون من میخوای؟ خسته نشدی از این همه کثافت کاری؟ اونم بخاطر پول ؟ فقط بگو چی از من میخوای و تنهام بزار +خودتو ! • رقیبِ معشوق • -M.Preg- Written by: Cnstylinson
بالاخره همه چیز برای لویی بیش از حد توانش شده بود. دروغ ها, رابطه های فیک و لبخند های قلابی. حق با فن ها بود. اون ها همیشه درست میگفتن. لویی عاشق هری بود ولی اجازه بودن باهاش رو نداشت. به اندازهی کافی سختی کشیده بود و دیگه نمیخواست یک زندگی دروغی رو زندگی کنه. همونطور که برای آخرین بار یک ویدیو چت رو شروع کرده بود و...
زیباترین آدم هایی که تا کنون شناخته ام، آنهایی بودند که شکست خورده بودند، رنج میکشیدند، دچار فقدان شده بودند و با این حال راه خود را از اعماق درد و رنج گشودند و بیرون آمدند این افراد، یک حسی از قدردانی، حساسیت و فهم زندگی داشتند که آنها را پر از شفقت، ملایمت و توجه عمیق و عاشقانه میکرد زیبایی این افراد، اتفاقی و بی س...
[ Completed ] من مرده بودم..... اما تو منو زنده کردی که خودت بکشیم.....
نفس هام رو به تو میبخشم... اگه این،تمام چیزیه که نیاز داری. محتوای این داستان شامل: توصیفات غمانگیز/ سلفهارم/ اقدام به خودکشی/ و... میباشد. 11نوامبر2018
[ 𝘖𝘯𝘎𝘰𝘪𝘯𝘨... ] _عشق اهمیت نداره، تنها چیزی که اهمیت داره منم که اینجام و تویی که در کنار منی! مهم نیست چقدر از حقیقت این داستان متنفر باشی، تو خواستی که اینجا باشی! چه سرد، چه متنفر یا افسرده. این انتخاب توئه لو؛ حتی این تنفری که به رگهات پیچیده اهمیتی نداره وقتی تو اینجایی، وقتی مثل الان نگاهت تو نگاهم گره خ...
[روح من فروختنی نیست ،اما مقصدی جز ابدیت ندارد...ابدیتی که با تو به پایان برسد، برای من تا بی نهایت ادامه دارد و "تا بی نهایت"، تنها واژه ای است که با قرار گرفتن در کنار عشق ما معنا پیدا می کند. اگر عشق ما تا بی نهایت در شعله های آتش بسوزد، جهنم، "سرزمین پاک" ما می شود. خاکستر ها محراب ما و تو... تا ابد خدا باقی می ما...
[Completed] " تو خیلی ریزه میزه و شکننده ای. من میخوام همونطور باهات رفتار کنم" لویی با یکی از فرهای هری بازی میکنه و لبخند میزنه " پسر پرفکت من. هزای من" " میگن تو مثل یه خدا راه میری. نمیتونن باور کنن من تو رو ضعیف کردم" .... لویی یه پانکه. معروف برای بی ادب و آزاردهنده بودن نسبت به همه. به استثناء هری استایلز.
داستان ليدر دوتا از خطر ناك ترين بانداي انگليس كه از قضا از هم متنفرم هستن اما چي ميشه كه كارشون به هم گره بخوره ؟
Louis, to his horror, attends an elitist university in which the name Zayn Malik means something, Niall Horan doesn't stop talking, there are pianos everywhere, and Harry Styles, only son of a drug-addled, clinically insane ex-rocker, has a perfect smile and empty eyes. WARNING: all rights go to velvetoscar on ao3 Cov...
(جلد دوم از SIN) خداوندگارا بر من مرحمت كن و بال هاي شكسته ي مرا ترميم كن.
غریبهام با هویتی که از آن منه و نیست. راهی برای نجات پیدا نمیکنم. هیچ چیز رو بخاطر نمیارم. چیزی برای فکر کردن ندارم. حتی به یاد نمیارم این درد از کجا نشات میگیره. هیچ چیز رو به یاد نمیارم.
محتواي +١٨ داره و لطفا اگه دوست نداريد نخونيد.. هیچوقت نمیتونست چشماشو، اون لحظه که بهش سرزنش تلخی میزد از یاد ببره.. چشمای افسونگری که تهدید کننده و وعده دهنده اونو به بازی گرفته بود... دوگوی سبز جذاب و پر حرارتی، که همه هستی لويى رو تا اونجایی که از فکر بشر عاجزه به سمتش میکشید..
[Completed] *Under edit* هری بخاطر دوست صمیمیش و تصمیم های غلط اون وارد ماجرایی میشه که باید از تنها دارایی به جا مانده ازش مراقبت کنه. اما ورق ها تکتک برمیگردن و اون میفهمه واقعیت هیچوقت اون چیزی نبود که فکرش رو میکرده. وقتی تنها چیزی که حس میشه درده، چه میشه که یک نفر مرهم باشه؟ پینوشت: در این کتاب تمرکزی...